جدول جو
جدول جو

معنی قادمه الجیش - جستجوی لغت در جدول جو

قادمه الجیش
(دِ مَ تُلْ جَ)
یزک لشکر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
قادمه الجیش
پیشروان پیشسپاه مقدمه لشکر مقدمه الجیش یزک
تصویری از قادمه الجیش
تصویر قادمه الجیش
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قادمهالجیش
تصویر قادمهالجیش
مقدمهالجیش، مقدمۀ لشکر
فرهنگ فارسی عمید
(مُ قَدْ دِ مَ تُلْ جَ / مُ قَدْ دَ مَ تُلْ جَ)
پیش آهنگ لشکر. (مهذب الاسماء). یزک لشکر. (منتهی الارب). یزک لشکر و پیشقراول. (ناظم الاطباء). گروهی از لشکر که پیشاپیش آن باشد. (از اقرب الموارد). لشکری که پیش فرستاده شده باشد. (غیاث) (آنندراج). طلیعه. طلایه. پیشرو لشکر. چرخچی پیش لشکر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، کسی که از غایت شجاعت پیشرو لشکرباشد، بزرگ لشکر. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مقدمه الجیش
تصویر مقدمه الجیش
پیشرو سر آهنگ
فرهنگ لغت هوشیار